Time Out

گویا زمان تمام شد و فرصت از دست رفت...! ( دست نوشته‌هایی برای یک رؤیا )

Time Out

گویا زمان تمام شد و فرصت از دست رفت...! ( دست نوشته‌هایی برای یک رؤیا )

بین من و تو....

خورجین باد پر شده از گلایه
تو این روزای سخت و پر کنایه
خنده رو با غصه نمیشه نوشت
کی میدونه چه جوریه سرنوشت
بین من و تو پل بی‌عبوره
غربت جاده‌های سوت و کوره
رنگ غریب و ساده فصل ما
پناه امن گریه شد آدما