Time Out

گویا زمان تمام شد و فرصت از دست رفت...! ( دست نوشته‌هایی برای یک رؤیا )

Time Out

گویا زمان تمام شد و فرصت از دست رفت...! ( دست نوشته‌هایی برای یک رؤیا )

مرا دزدیده‌اند

مرا دزدیدند
و به این دنیا تبعید کردند
من مطعلق به این دنیا نیستم
من خانه بدوشی هستم
که هیچ خانه‌ای ندارم
اینجا خانه من نیست
اینجا زندان من است
من مطعلق به هیچ سرزمینی نیستم

آزادی برای من هرگز
من نابخشوده‌ام
مرا محکوم کرده‌اند
اما صبر کنید
کسی دیگر بر من چیره شده است
این مجازات برای من زیاد است
این سزاوار من نیست

مرا آزاد کنید
بگذارید به هرکجا که دوست دارم بروم
جاده تنها سرنوشت من است
و هرکجا که سر بر زمین بگذارم آنجا خانه‌ام خواهد بود
من خانه‌به دوش هستم
چرا مرا در اینجا زنجیر کرده‌اید؟

مرا دزدیده‌اند
مرا تبعید کرده‌اند
یکبار دیگر
یکبار دیگر محاکمه‌ام کنید
من نمی‌توانم اینجا بمانم

مرا دزدیده‌اند
مرا دزدیده‌اند
مرا دزدیده‌اند
مرا دزدیده‌اند
مرا دزدیده‌اند
مرا دزدیده‌اند