و میآیی...
میدانم
و میخوانی...
میدانم
اما ای کاش چیزی هم میگفتی
بدرخش
خستهام
و بریده
و تنها
بدرخش بر این شبهای تنهایی
و روزی خواهی آمد
خوب میدانم که میآیی
بدرخش
و ایکاش میآمد
به همین زودیها
شاید فردایی برقرار نباشد
بدرخش بر من
بدرخش بر این تنهایی و تاریکی
فردا دیر است