Time Out

گویا زمان تمام شد و فرصت از دست رفت...! ( دست نوشته‌هایی برای یک رؤیا )

Time Out

گویا زمان تمام شد و فرصت از دست رفت...! ( دست نوشته‌هایی برای یک رؤیا )

میدونم

میدونم که برگشتن به تمام اون روزهای خوب یا شاید بد یا هرچیزِ دیگه‌ای که بشه اسمش رو گذاشت شاید زیاد جالب نباشه، البته نه از نظر محتوا بلکه از نظر حس تعادل، تعادل بین همه روزهای گذشته و روزهایی که دوباره میان و میرن، و انگار همین مسئله که در برابر هر روزی که می‌گذره یک روز دیگه از راه میاد میتونه به بهترین نحو ممکن این تعادل در هر سه نقطه از زندگی برقرار کنه، البته اینبار نه از نظرات قبلی و تکراری از نظر بعد هفتمی که زیاد نمیشه در موردش صحبت کرد....

مثل همیشه دوباره جمعه اومد، و مثل همه پائیزها زمستون بازم زودتر از راه رسید... و این هوای ابری که آرامش و خاطرات و خوشی‌ها و ناخوشی‌ها و همه چیز رو دوباره تکرار میکنه، همه اون رفته‌هایی که برگشتنشون یه جور محال ممکنه! ولی خب بالاخره نتونستم و طاقت نیاوردم یا به هر دلیلی دوست  داشتم این قسمت ماجرا رو دوباره ادامه بدم و به هر نحوی که شد چند کلمه در مورد روزمرگی! نه ببخشید روز خوردگی بنویسم فقط برای اینکه یک سال بعد درست همین موقعها که هوا ابری میشه و اولین برف در اواسط پائیز شروع به باریدن میکنه بتونم بیام همینجا و دوباره از نو داستان یک سال قبل رو مرور کنم تا بتونم درک کنم و بفهمم که چی رفته و چی مونده ، چقدر رفته و چقدر مونده! البته هنوز نفهمیدم که چقدر از چی رفته؟!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
سزار جمعه 20 آبان 1384 ساعت 15:57 http://sezar1.blogsky.com

همه چیز از آنجائی شروع میشود که تمام میشود ....
مدت طولانی است که وبلاگ مینوسم ...چون با این رسانه توانسته ام با فرهیخته ترین و دانا ترین آدمها ارتباط برقرار کنم و خودم باشم ..خود واقعی ...آنچه که میخواهم واقعا باشم ...من ژولیس سزار امپراطور سرزمین آبهای همیشه آبی هستم تا همین امروز در بلاگفا مینوشتم و در آنجا دوستان و همراهان خوبی دارم . امروز خیلی اتفاقی گذرم به این سرزمین افتاد و تصمیم گرفتم بعد از این در این جغرافیا زندگی کنم و نفس بکشم ...مشتاق و ذوق زده ام اینکه در اینجا چه کسانی را خواهم شناخت و دوستان چه کسانی خواهم بود ...بنا براین از شما دعوت میکنم تا به سرزمینم بیائید ...مرا ورق بزنید و اگر مایل بودید نوشته های قبلی ام را در بلاگفا بخوانید ...من نیز بعد از این بارها مهمان شما خواهم بود و با دنیای خوبتان رنگ آسمان دلم را آبی تر خواهم کرد ...
من منتظرم ...چشم به راه شمایم تا با کلمات جادوئی و جملات مواج و دل انگیزتان مرا میزبان چشمها و دل مهربان خود باشید ...همیشه عاشق و دلتان مملو از نگاه معشوق و دستانتان در دستهای گرم عشق باد ...

ژولیس سزار
امپراطور سرزمین آبهای همیشه آبی

محمود جمعه 20 آبان 1384 ساعت 16:49

سلام
وبلاگ شما جزو وبلاگ های
برتر از نظر بیچاره دات کام
انتخاب شد
ما منتظر حضور
گرم شما در
بیچاره دات کام
هستیم
Http://www.bichare.com


یا حقاگر مارو هم قابل بدونید
لوگویی هست برای دوستان
اگر تمایل داشتید لوگویه مارا
هم در وبلاگ خود قرار دهید
http://www.bichare.com/SHAMSHIR2.swf

یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد