Time Out

گویا زمان تمام شد و فرصت از دست رفت...! ( دست نوشته‌هایی برای یک رؤیا )

Time Out

گویا زمان تمام شد و فرصت از دست رفت...! ( دست نوشته‌هایی برای یک رؤیا )

هست، حتی اگه هیچکس باهامون نباشه اون یه نفر رو مطمئنم که همیشه باهامونه...... می‌دونی...  راه سختیه.... دور و درازه.... میدونی..... یقین دارم به یه ایمانی که همیشه نهفته بوده توی وجودم... توی وجودت..... یقین دارم....  شاید قسمت ما تاریک باشه.... تیره باشه.... اما طرف ما رنگا پر رنگترن....
یادته به من گفتی : تو یه جایی که حتی فکرش روهم نمی‌کنم یه معجزه میاد سراغم؟  یقین دارم میاد و بهش ایمان دارم........
تو هم ایمان بیار..... به معجزه‌ای که یه روز میاد......